«معلمی» آرزوی من بود/ کار برابر با همه و حقوق کمتر از همه
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۵۰۲۶۲
قم - روز گرامیداشت مقام معلم هرچند روز شادی معلمان است، اما فرصت خوبی است تا بتوان پای درد و دلهایشان نشست و مشکلاتشان را شنید.
خبرگزاری مهر - گروه استانها: با مهربانی جواب تلفن را میدهد و وقت مصاحبه را میپذیرد. گفتار و برخوردش همان الگویی است که همیشه در ذهنمان از دارندگان چنین شغلی شکل گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با پیگیری صفحه مجازیاش متوجه شدم که هنرش در نشان دادن عشق و محبت خالصانه خود است. بارها و بارها در اعیاد و مناسبتهای مختلف و با هزینه شخصی بهترین و زیباترین کاردستی یا سفرههای پذیرایی را برای افزایش یادگیری کودکان مردم که به والدینشان تعهد آموزش داده، آماده کرده است، اما تقسیم بندی و عناوین مختلفی که معلمان تازه وارد شده برچسب میشود زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده است.
چنان زیبا در مورد شغلش توضیح میدهد که حتی اگر از این شغل تنفر هم داشته باشی، باز هم دوست داری یک روز جایش باشی یا همراهش شوی و ببینی با وجود صرف انرژی زیاد چگونه وظیفهاش را با جان و دل انجام میدهد.
سؤال «چرا معلم شدید؟» را که میشنود، با دقت فکر میکند و میگوید: همیشه وقتی از کودکان میپرسند که در آینده میخواهید چه شغلی داشته باشید، برایتان چند شغل را نام میبرند که معلمی یک از آنها است، من هم از ابتدای راه سوادآموزی تدریس و معلمی را دوست داشتم و همیشه به این فکر میکردم که یک روز به این شغل مورد علاقهام برسم، بالاخره چهار سال پیش با لطف خدا این سعادت نصیبم شد تا فرصت خدمت به فرزندان وطنم را پیدا کنم.
از مریم اکبری که اکنون یکی از معلمین دوره ابتدایی در شهر قم است میپرسم: واقعاً چرا میگویند معلمی شغل انبیاست؟
وی در جواب گفت: چون این شغل واقعاً کاری انسانساز است و تنها به تعلیم خلاصه نمیشود، بلکه باید تمام جوانب شخصیتی و روحی شاگردان را در نظر داشته باشیم و به رشد و پرورش آنها بپردازیم، انگیزه اصلی من هم برای ورود به این شغل ابتدا عشق و علاقه شخصی به آن و سپس خدمت و تلاش برای برداشتن یک قدم مؤثر در شکل دهی آینده، عاقبت به خیری و تعلیم و تربیت صحیح و اسلامی کودکان کشورم است.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار مهر با این معلم قمی را می خوانید:
معلمی کار سختی است؟
مسلماً هر کاری سختی مختص به خودش را دارد و معلمی هم مستثنا نیست، اما به نظر من کار معلمی سخت نیست بلکه یک کار جدی است و کار جدی هم همیشه تعهدآور است، در این کار نه تنها باید به نیازهای مخاطب یعنی دانش آموزان واکنش نشان دهیم، بلکه باید پاسخ در خوری نیز برایشان داشته باشیم.
تا به حال شرایط کار سخت نشده است؟
ببینید از تفاوتهای مهم سیستم آموزش در کشور ما با سایر کشورها این است که برای اوقات فراغت دانش آموزان برنامهریزی مناسبی نداریم، درحالیکه در کشورهای دیگر مانند شیلی، انگلیس و ... کارگروه ویژه مختص این ساعات تشکیل میشود و اوقات تفریح دانش آموزان با هدفمندی خاصی برنامهریزی میشود، همین مشخص میکند که آنها در این ساعات چه فعالیتهای سرگرم کننده و تفریحی داشته باشند و انرژیشان تخلیه شود و ذهنشان برای مسائل درسی ساعات بعد یا روزهای آینده آماده باشد؛ اما در کشور ما این هدفمندی وجود ندارد و معلمها گاهی مجبور میشوند یک مطلب را چندین بار به شیوههای مختلف بگویند تا دانش آموزان متوجه شوند.
آیا شما معتقد به سیستم آموزشی علمی هستید؟
نه به نظرم کار علمی خوب است اما کار عملی نیز باید در کنار آن وجود داشته باشد، در این صورت است که تعلیم و تربیت انسجام پیدا میکند و کیفیت آموزش دانش آموزان ارتقا مییابد، سیستم آموزش علمی در کنار کارهای عملی بسیار بهتر از سیستم صرفاً تئوری است.
تا به حال شده معلمی و حضور در کلاس سخت شود؟
من عاشق شغلم هستم و به نظرم معلمی تنها زمانی سخت میشود که در قبال تعهد و وجدان کاری بیتفاوت باشیم، در این صورت تدریس و حضور با کودکان برایمان به یک برنامه روزمره و عادت تبدیل میشود، این در حالی است که معلم متعهد هر شب قبل از خواب باید روز کاری خود را مرور کند و بابت غفلتها و کاستیهایش به خود تذکر دهد، در این صورت هر روز برایش راحتتر میشود.
طبق اخبار شنیده از برخی مسئولان، در حال حاضر سیستم هوشمند در مدارس فعال است، در مدرسه شما چطور؟
درست است که سیستم هوشمند سازی در برخی مدارس وجود دارد اما همه جا به یک اندازه نیست؛ مثلاً در مدارس حاشیه شهر یا وجود ندارد و یا ناقص است. در مدرسه ما تنها دو کلاس به این سیستم مجهز هستند که اگر نبودند هم تفاوتی نداشت، در کلاس من هم همچنان شیوه سنتی استفاده از گچ و تخته سیاه وجود دارد که باعث بروز انواع بیماریهای پوستی، تنفسی و ریوی و آسیب به تارهای صوتی را به دنبال دارد.
وضعیت حقوق و مزایا چطور است؟ راضی هستید؟
در بسیاری از کشورها مشاغلی مانند معلمی و استادی جایگاه ویژهای دارد و اغلب مزایای مناسبی برایشان در نظر گرفته میشود، اما در جامعه ما حقوق معلمی به خصوص اگر معلم آزاد و یا حتی قراردادی باشی به هیچ عنوان کفاف زندگی و مشغلههایش را نمیدهد. معلمهایی که به اصطلاح به آنها نیروی کار آزاد گفته میشود در گروه رسمی آموزش و پرورش قرار نمیگیرند و با وجود اینکه تلاشهایشان مساوی با تلاش معلمهای رسمی است، اما از آنچه بتوانید تصورش هم بکنید کمتر حقوق میگیرند.
این حقوق اصلاً مطابق با میزان کار ما نیست، رسالت ما سنگین و است من تمام تلاشم را در این جایگاه انجام میدهم، نه تنها این شغل به صرف وقت، انرژی، زمان، دقت، تمرکز و نوآوری زیادی نیاز دارد بلکه هزینه مادری بیشتری خارج از کلاس درس نیاز دارد تا کاری مطلوب ارائه شود، معلمی کاری است که بر تمام زندگی شخصی دانش آموزان تأثیر میگذارد و از این حیث معلمین باید در شرایط مطلوب یا حداقل کمی مطلوب باشند تا بتوانند با خیال راحت انرژی صرف کنند، نه اینکه جسمشان در کنار دانش آموزان باشد و روحشان در پی مشکلات.
پس شرایط همچنان برای معلمهایی که رسمی نیستند سخت است؟
بله خیلی، ببینید من معلم اول ابتدایی هستم، مقطعی که کودک هیچ تجربهای از خواندن و نوشتن ندارد و طبیعتاً نسبت به مقاطع دیگر سختتر است، با وجود اینکه کار من به اندازه کار یک معلم رسمی است، اما هیچ مزایا یا کارت شناسایی نداریم تا خودمان را معرفی کنیم و حداقل جایی رفتیم بتوانیم از امکانات رفاهی یا خدماتی استفاده ببریم، همچنین کارت طلایی و بیمه به آن معنای معمول وجود ندارد. بیمه با شرایط ما شامل ۳۰ روز ماه نمیشود و تنها ۱۵ روز که گویا اخیراً شده ۱۷ روز را شامل میشود، یعنی در پایان سال تنها ۶ ماه بیمه هستیم و در مجموع این چهار سال که از شروع خدمت من میگذرد تنها ۱ سال و نیم بیمه شدم.
معلم خوب علاوه بر نیازشناسی و مخاطب شناسی، پاسخی مناسب با شیوهای قابل فهم برای دانش آموزش مهیا میکند
متأسفانه سال گذشته از مهر تا اسفندماه حقوقی به ما تعلق نگرفت و نهایتاً اسفند و فرودین تنها حقوق ۴ ماه را گرفتیم، حتی اگر ما را ملزم به شرکت در کلاسهای آموزش ضمن خدمت میکنند که آن هم با هزینه شخصی است، در نهایتاً حتی یک گواهی یا مدرک در قبالش دریافت نمیکنیم تنها بهانهشان این است که شما رسمی نیستید، این درحالی است که اگر در این کلاسها شرکت نکنیم هم حذف میشویم. من بسیار متأسفم که در یک سیستم به این با اهمیتی، نیروی کار صرفاً به دلیل یک عنوان یعنی آزاد، باید مانند رسمیها کار کند اما بسیار ارزانتر از آنها.
به نظر شما معلم خوب و بد چه کسانی هستند؟
یک معلم خوب داریم و یک معلم بهتر. معلم خوب معلمی است که نیاز مخاطب را بشناسد و به اصطلاح مخاطب شناسی بداند، معلم خوبتر کسی است که علاوه بر نیازشناسی و مخاطب شناسی، پاسخی مناسب با شیوهای قابل فهم برای دانش آموزش مهیا میکند، پس کسی که خارج از این دو دسته بندی باشد (معلم بد از نظر شما)، من به آن معلم نمیگویم، چرا که معلمی یعنی تعلیم دهندگی، مصداق بارز این موضوع شهید مرتضی مطهری هستند که امام تأکید داشتند هیچ زمانی آثار ایشان در جامعه کمرنگ نمیشود.
سخن پایانی شما؟
ببینید معلمی باید شغل قابل احترامی برای جامعه محسوب شود، چرا که هم بر روی ذهن و شخصیت کودکان تأثیر میگذارد و هم زندگیشان، لذا اگر قرار باشد معلمی با دغدغههای مختلف نتواند بر روی کارش تمرکز داشته باشد، علاوه بر خودش، دانش آموزانش نیز تحت تأثیر قرار میگیرند، دانش آموزان پس از پدر و مادر، با اولین کسی که رو به رو میشوند و میتوانند به او اعتماد داشته باشند معلم است، به همین منظور توقع میرود اگر معلمی در کارش موفق است، دانش آموزان و والدین نیز این را تأیید میکنند دیگر در دسته بندیهای نادرست در سیستم آموزشی قرار نگیرد، این دسته بندیها واقعاً بر روی زندگی معلم که وقت دانش آموزان میشود تأثیرگذار است.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۵۰۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دبستان شهر تاریخی ماسوله با کمتر از ۱۰ دانش آموز
ایسنا/گیلان شهر تاریخی ماسوله، به لحاظ تعلیم و تربیت کودکان پیشتاز بوده و از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه میشود. در سالهای اخیر به دلایل مختلف، جمعیت ساکن در ماسوله به شدت کاهش یافته و اکنون در مدرسه نوساز این شهر پلکانی کمتر از ۱۰ دانش آموز درس میخوانند.
پرچم ۳ رنگ ایران با نسیم ملایم اردیبهشت به اهتزاز درمی آید، وارد حیاط مدرسه میشوم، هیچ تابلویی روی سردر نیست. پنجره طبقه دوم باز است، از پشت شمسههای چوبی کسی پیدا نیست، اما صدای معلم و دانشآموزان را میتوان شنید؛ علی، کتاب قرآنت را باز کند، تو دخترم سئوال های درس دهم را نوشتی؟، معلم بقیه را هم با نام میخواند و تکلیف هرکدام را می گوید. معلوم میشود که مقطع دانش آموزان متفاوت است ولی همگی در یک کلاس درس میخوانند.
مدتی نظارهگر بنای زیبای مدرسه میشوم، با در و پنجرههای چوبی، شمسه های تراش خورده و دیوارهای گلی. مدرسه شهر تاریخی ماسوله، بنایی نوساز در انتهای «اسد محله» است که همانند خانه های تاریخی شهر ماسوله ساخته شده است. اگراز «ورودی ششم» وارد شهر ماسوله شوید، بالای کوه، ساختمان دو طبقه با یک درب چوبی هلالی و دو بالکن کشیده با نرده های چوبی رو به شهر را می بینید، که هر روز صبح پذیرای دانش آموزان ماسوله است.
از تنها معلم مدرسه می خواهم درباره تعداد دانش آموزان و مقطع تحصیلی شان با من گفتوگو کند، او از پنجره چوبی نگاهی به حیاط مدرسه می اندازد و میگوید: مجوزی از آموزش و پرورش برایم نیامده که با رسانهها صحبت کنم. با اندک غفلت معلم، دانش آموزان نیز از پنجره دوم سرک میکشند تا خبرنگار آمده به ماسوله را ببینند، اما معلم نهیب میزند که بنشینید سرجایتان و اجازه عکسبرداری هم به من نمیدهد. نگران است که تصویر دختران و پسران دانش آموز ماسوله که در یک کلاس هستند، سراز فضای مجازی دربیاورد. تنها پاسخش به سئوالات متعدد من این است که تنها ۱۰ دانش آموز در مقطع ابتدایی دارد.
به گفته اهالی، ماسوله از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه می شود و تا ۲ دهه پیش، تعداد دانش آموزان ماسوله بقدری زیاد بود که کلاس ها جوابگوی تعداد دانش آموزان نبود و مدرسه با ۴ شیفت برگزار می شد و در هر مقطع تحصیلی، دست کم ۳۰ نفر دانش آموز داشت. ماسوله مدرسه راهنمایی هم داشت که دهه ۸۰تعطیل می شود. محسن روغنی پور، ۴۰سال سن دارد و تا مقطع راهنمایی در ماسوله درس خوانده است. او درباره دوران تحصیلش می گوید: مدرسه ماسوله در اصل یک بنای قدیمی و داخل بافت شهر بود. من تا کلاس هشتم در همین ماسوله درس خوانده ام. آن زمان از روستاهای اطراف و حتی از روستاهای شهرستان خلخال و زنجان -که به ماسوله نزدیک هستند- برای تحصیل به اینجا می آمدند. خود من همشاگردی هایی از خلخال داشتم. تعداد دانش آموزان زیاد بود و در برخی از مقاطع، ۴شیفته بودیم.
جبار خارابی، شهروند دیگری است که در بازار ماسوله حجره دارد. او ۷۰سال سن دارد و درباره جمعیت و تعداد خانوارهای ساکن در ماسوله می گوید: تا ۲ دهه پیش ماسوله، ۳۵۰۰ خانوار ساکن داشت و ۶۵۰ نفر دانشآموز. خود من در همین ماسوله درس خواندهام. ماسوله در تعلیم و تربیت پیشتاز بود و تقریبا همزمان با رشت، ماسوله نیز صاحب مدارس جدید می شود. اکثر پیرمردهای ماسوله باسوادند. پیرمرد ۱۰۰ساله داریم که در همین ماسوله درس خوانده است. او همچنین می گوید: آن زمان امتحانات نهایی مقطع، با تجمیع مدارس یک شهرستان صورت می گرفت و امتحان صحنه یا همان نهایی مقطع ابتدایی و راهنمایی در مدرسه ماسوله برگزار می شد و از شهرستان های فومنات و حتی خلخال برای امتحان به ماسوله می آمدند.
او درباره علل کاهش جمعیت ماسوله اینگونه توضیح می دهد: زندگی در شهر کوهستانی مثل ماسوله سخت است. زمستان های ماسوله بسیار سرد است و گاز شهری نداریم. قبلا ماسوله به لحاظ تجارت رونق زیادی داشت و به نوعی بندر خشک استانهای همجوار بود. معدن «کهنه ماسوله» هنوز سنگ آهن داشت و بواسطه همین معدن، صنعتگری هم در ماسوله فعال بود. آنقدر که من بخاطر دارم، ۲بار در ماسوله زلزله آمده و برخی از ورودی معدن بسته شده است. شغل پردرآمدکه نباشد، جوان ها هم حاضر نیستند سختیهای زندگی در ماسوله را تحمل کنند. بچههای من همه از اینجا رفتهاند و در مجموع چندخانوار که اکثرا سالمند هستند، در ماسوله زندگی میکنند. ماسوله بیشتر مسافرپذیر شده و تنها ۶ماه اول سال زندگی در آن جریان دارد. او، می گوید: مدرسه قدیمی ماسوله یک ساختمان کاه گلی و قدیمی بود، آن زمان دانش آموز داشتیم، مدرسه مناسب نداشتیم، الان مدرسه نوساز داریم، ولی ۱۰ نفر دانش آموز هم نداریم.
در بازار ماسوله، دو کتابفروشی قدیمی وجود دارد و یک کتابخانه عمومی. بر سردر کتابخانه عمومی آیت الله شیخ محمد طاهر شرفی ماسوله، سال تاسیس ۱۲۸۹ حک شده است و این عدد نشان میدهد آموزش و فرهنگ در ماسوله پیشینهای غنی دارد. در همان سال، نخستین مدرسه ماسوله نیز تاسیس می شود و ۱۰سال بعد، نخستین مدرسه دولتی ماسوله به نام «ایمان» در ماسوله راه اندازی میشود. مدرسهای که از استانهای همجوار برای تحصیل به ماسوله میآمدند.
قدمت شهر پلکانی ماسوله به قرن هفتم هجری میرسد. بر اساس مستندات تاریخی، شهر ماسوله در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی ثبت میشود و مجموعه حرایم حفاظتی منظر فرهنگی ماسوله طی دو مرحله در سال های ۷۶ و ۹۳ تعیین و به مراجع قانونی ابلاغ می شود. دلیل ایجاد این شهر، وجود معادن سنگ آهن در «کهنه ماسوله» است. زمانی که معدن سنگ آهن در ماسوله قدیم فعال بود، کارگران زیادی همراه با خانواده هایشان در کهنه ماسوله زندگی می کردند. علت شکل گیری شهر فعلی ماسوله، وجود کارگاه های متعدد فلزکاری و تجارت ابزارهای ساخته شده از ماسوله به دیگر استانها بوده است. این شهر، در مسیر راه قدیمی زنجان به خلخال قرار دارد و بخاطر صنایع فعال، بازار دائمی داشت و صنعتگران و بازرگانان، برای خرید آهن و ساخت مصنوعات فلزی و... به ماسوله می آمدند.
اکنون، شهر پلکانی ماسوله با معماری عجیبش، یکی از شهرهای تاریخی مطرح برای ثبت در میراث جهانی است. شهری که هرچند شهری زنده معرفی شده، اما بواسطه کاهش جمعیت ساکن در آن، تنها نیمی از سال بواسطه اقامت مسافران، سرزنده است.
برای دومین بار، به حیاط مدرسه ماسوله میروم، ولی معلم مدرسه همچنان حاضر به گفتوگو نیست. به ناچار از پارکینگ مدرسه خارج و این شهر تاریخی را به مقصد فومنات ترک میکنم. در ابتدای روستای «گوشلوندان» بانویی دست تکان میدهد و با ترمز خودرو، سوار ماشین میشود و میگوید: جلوی مدرسه روستای «سیخ بن» پیاده میشوم. درد و دلش که باز میشود، میگوید: روستای ما مدرسه ندارد، ماشین هم ندارم، روزی ۲بار، رفت و برگشت این مسیر را طی می کنم تا بچههایم را از مدرسه روستای سیخ بن به خانه برگردانم. هنوز اندکی تا تعطیلی «دبستان شهید ثانی» سیخ بن باقی مانده و مادران در سایه دیوار مدرسه گوش به زنگ مدرسه هستند.
انتهای پیام